دانلود کتاب صوتی غول درون هری کارپنتر فایل pdf رایگان خرید بهترین ترجمه
کتاب صوتی غول درون: ضمیر ناخودآگاه شما چگونه کار می کند و چگونه از آن استفاده کنید کتاب هری کارپنتر راهنمای کامل و جامعی برای افرادی است که می خواهند غول درون خود را کشف کرده و آن را رام کنند تا زندگی خود را متحول کنند. این کتاب صوتی با همکاری کتابراه و ماه اعوان است.
معرفی کتاب صوتی غول درون
غول درون شما به عنوان یک نمایش بسیار عملی از نحوه عملکرد ضمیر ناخودآگاه شما در نظر گرفته می شود. این کتاب صوتی قوانینی را که ضمیر ناخودآگاه از آن پیروی می کند، نحوه برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاه به همراه ۱۵ روش اثبات شده برای استفاده از آن را شرح می دهد.
آیا ضمیر ناخودآگاه عظیم درونی است که ما اغلب نمی دانیم چگونه کار می کند یا چگونه از آن استفاده کنیم؟ هدف این کتاب صوتی همین است. در اینجا راهنماها و آموزش هایی در مورد استفاده از ضمیر ناخودآگاه برای دستیابی به موفقیت، سلامتی، شادی و آرامش خاطر جمع آوری شده است.
درک نحوه عملکرد ضمیر ناخودآگاه حلقه گمشده موفقیت است. استفاده از آن آسان است، اما اگر ندانید ضمیر ناخودآگاه شما چگونه کار می کند، ممکن است شکست بخورید. کلید موفقیت، دسترسی به ناخودآگاه از طریق یک حالت ذهنی تغییر یافته است. برای ضمیر ناخودآگاه در حالت عادی و بیداری، تکرار جملات تاکیدی بیشتر از اینکه مفید باشد ضرر دارد. برای نفوذ به قلمرو ضمیر ناخودآگاه، به طور طبیعی باید یاد بگیرید که وارد یک حالت ذهنی آرام شوید. اگر تغییر خاصی با باورهای ناخودآگاه شما در تضاد باشد، ممکن است نخواهید خودتان را تغییر دهید. شما می توانید تمام روز به هدف خود فکر کنید، اما در واقعیت کافی نیست و می تواند علیه شما کار کند.
ضمیر ناخودآگاه حدود ۹۲ درصد از کل مغز را تشکیل می دهد. ۸ درصد باقیمانده ذهن خودآگاه است. بنابراین ضمیر خودآگاه در مقایسه با ضمیر ناخودآگاه بسیار ناچیز است. ضمیر ناخودآگاه منطق ندارد و به ورودی حسی متکی است. بنابراین نسبت به واقعیت و ادراک یکسان واکنش نشان می دهد. به عنوان مثال، وقتی خواب می بینید که از ساختمانی پرت می شوید، بدن شما طوری واکنش نشان می دهد که انگار در واقعیت برای شما اتفاق افتاده است. بدن شما عرق می کند، ضربان قلب شما در حال افزایش است و … پس این نکته بسیار مهم است. ضمیر ناخودآگاه تفاوت بین واقعی و خیالی را نمی داند.
هری دبلیو کارپنتر یک تلاش وسواسی مادام العمر داشت تا یاد بگیرد چگونه ضمیر ناخودآگاه قدرتمند خود را فعال کند. این اشتیاق زمانی شروع شد که او در سن ۱۰ سالگی از یک بیماری خطرناک بهبود یافت. هری می تواند او را شفا دهد. در سن ۳۰ سالگی، هری همه چیزهایی را که لازم بود یاد گرفته بود.
ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه شما عملکردهای کاملاً متفاوتی دارند. قبل از اینکه بتوانید به طور کامل از قابلیتهای ضمیر ناخودآگاه استفاده کنید، باید تفاوتهای آنها را بشناسید و به درستی آنها را بشناسید.
نتایجی که می توانید پس از گوش دادن به این کتاب صوتی به دست آورید: تغییر عادات بد، مفیدتر و کارآمدتر شدن، کاهش وزن، افزایش عزت نفس، دستیابی به اهداف، هماهنگی فیزیکی بهتر، خلاقیت بیشتر، بهبود سلامت ذهن و بدن، تعبیر خواب و فال، آرامش به یک سطح عمیق تر، خواب بهتر، تبدیل خلق و خوی کسل کننده به خلق و خوی شاد.
کتاب صوتی Ghoul شامل تمرین های عملی و دستورالعمل های آرامش بخشی است که می توانید بعد از هر درس آن ها را دنبال کنید. برای موفقیت، باید ضمیر ناخودآگاه خود را توسعه دهید و کتاب صوتی غول درون این فرصت را به شما می دهد.
در بخشی از کتاب صوتی غول درون می شنویم:
وقتی او سال اول بود، پیرمردی داستان زنی را در ساحل شنید که بطری با چوب پنبه در آن پیدا کرد. وقتی چوب پنبه را از دهانه بطری بیرون آورد، دید که تصویر یک غول ظاهر شد. غول هرچه می خواست به او داد. پیرمرد عمر خود را صرف یافتن بطری خود و غول درون آن کرد. او سواحل تمام قاره ها را کاوش کرد. به دلیل وسواسی که داشت، او هرگز رابطه طولانی مدت نداشت و شغلی را برای مدت طولانی متوقف نکرد. او مرد غمگینی بود.
یک روز بطری را که به دنبالش بود در ساحل نزدیک خانه اش پیدا کرد. به دلایلی نامعلوم، او در درون خود احساس غول کرد. درپوش های روی بطری های دیگر برای بیرون آمدن مشکل داشتند، اما این یکی به راحتی بیرون می خورد. ناگهان یک غول ظاهر شد. غول به پیرمرد گفت: “من اینجا هستم تا هر چه می خواهی به تو بدهم.”
پیرمرد پاسخ داد: آیا چیزی هست که بخواهم؟
غول گفت: “خب، تقریباً همه چیز.” “شما پیر هستید و هرگز در سیاست نبودهاید، به هیچ وجه نمیتوانید رئیسجمهور ایالات متحده شوید، و فکر نمیکنم آرزوی چیزی عاقلانه باشد. یک مقام در تیم بسکتبال المپیک. ” و من فکر نمی کنم شما بخواهید چیزی به کسی آسیب برساند. بنابراین، نه، همه چیز نیست. اما باز هم بیشتر از چیزی که می توانید آرزو کنید. مطمئناً برای شادی و آرامش شما کافی است.”
پیرمرد غش کرد، اما بعد عصبانی شد. “چرا اینقدر طول کشید تا تو را پیدا کنم؟ اگر در جوانی تو را پیدا می کردم، می توانستم کارهای زیادی انجام دهم.”
غول گفت: “پروردگار من، اما من همیشه با تو بودم. من در آن بطری نبودم. من تمام زندگیت را با تو بودم و آرزوهایت را برآورده کردم. یادت می آید شش ساله بودی. ای کاش پدرت بیشتر به تو توجه می کرد.» “انگشتت را بریدی. تصادفی نبود. پدرت بریدگی تو را شست و از تو پرستاری کرد. یادت هست؟”
دیدگاه ها